mammad babapour - پيام‌هاي ارسالي ?RSS=0 mammad babapour - پيام‌هاي ارسالي fa ParsiBlog.com RSS Generator Tue, 07 May 2024 05:53:30 GMT mammad babapour الان در سفرهاي نوروزي وسايل مورد نياز عبارتند از: مسواک مرغوب،زير شلواري راحت و يک وصيت نامه کامل.يعني شما از عوارضي که رد ميشي داري ميري که يا کشته بشي يا بکشي،بعد خيليا تو تخت خوابشون حال نميکنن پشت فرمون ميخوابن،يه عده هم آدماي متفاوتي هستن از لاين روبرو ميان تو شيکمت،يه عده هم جاه طلبن يعني با 180 تا سرعت از روت رد ميشن،جاده ها هم که همه پيچ واپيچ، اتومبيل ها هم کهخداروشکر همه پرايد http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9199889/ <span class="mb">الان در سفرهاي نوروزي وسايل مورد نياز عبارتند از: مسواک مرغوب،زير شلواري راحت و يک وصيت نامه کامل.يعني شما از عوارضي که رد ميشي داري ميري که يا کشته بشي يا بکشي،بعد خيليا تو تخت خوابشون حال نميکنن پشت فرمون ميخوابن،يه عده هم آدماي متفاوتي هستن از لاين روبرو ميان تو شيکمت،يه عده هم جاه طلبن يعني با 180 تا سرعت از روت رد ميشن،جاده ها هم که همه پيچ واپيچ، اتومبيل ها هم کهخداروشکر همه پرايد</span> Mon, 09 Mar 2015 15:28:00 GMT مجري :ك?ه قرمزي برا چي خونه تكوني ميكنيم؟ ك?ه قرمزي :برا اينكه پدرمون در آد! http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9198577/ <span class="mb">مجري :ك?ه قرمزي برا چي خونه تكوني ميكنيم؟ ك?ه قرمزي :برا اينكه پدرمون در آد!</span> Sun, 08 Mar 2015 17:29:00 GMT كارمند تازه وارد مردي به استخدام يك شركت بزرگ چندمليتي درآمد. در اولين روز كار خود، با كافه تريا تماس گرفت و فرياد زد: «يك فنجان قهوه براي من بياوريد.»صدايي از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلي را اشتباه گرفته ايا مي داني تو با كي داري حرف مي زني؟»كارمند تازه وارد گفت: «نه»صداي آن طرف گفت: «من مدير اجرايي شركت هستم، احمق.»مرد تازه وارد با لحني حق به جانب گفت: «و تو ميداني با كي حرف ميزني، بيچاره.» http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9198604/ <span class="mb">كارمند تازه وارد مردي به استخدام يك شركت بزرگ چندمليتي درآمد. در اولين روز كار خود، با كافه تريا تماس گرفت و فرياد زد: «يك فنجان قهوه براي من بياوريد.»صدايي از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلي را اشتباه گرفته ايا مي داني تو با كي داري حرف مي زني؟»كارمند تازه وارد گفت: «نه»صداي آن طرف گفت: «من مدير اجرايي شركت هستم، احمق.»مرد تازه وارد با لحني حق به جانب گفت: «و تو ميداني با كي حرف ميزني، بيچاره.»</span> Sun, 08 Mar 2015 17:50:00 GMT رنجوري را گفتند: دلت چه ميخواهد؟ گفت: آنکه دلم چيزي نخواهد! http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9198580/ <span class="mb">رنجوري را گفتند: دلت چه ميخواهد؟ گفت: آنکه دلم چيزي نخواهد!</span> Sun, 08 Mar 2015 17:31:00 GMT حکايت موشي که مهار شتر مي کشيد !موشي کوچک مهار شتري را در دست گرفته به جلو مي کشيد و به خود مي باليد که اين منم که شتر را مي کشم. شتر با چالاکي در پي او مي رفت. در اين اثنا شتر به انديشه ي غرور آميز موش پي برد. پيش خود گفت : «فعلا سرخوشي کن تا به موقعش تو را به خودت بشناسم و رسوا گردي.» http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9197122/ <span class="mb">حکايت موشي که مهار شتر مي کشيد !موشي کوچک مهار شتري را در دست گرفته به جلو مي کشيد و به خود مي باليد که اين منم که شتر را مي کشم. شتر با چالاکي در پي او مي رفت. در اين اثنا شتر به انديشه ي غرور آميز موش پي برد. پيش خود گفت : «فعلا سرخوشي کن تا به موقعش تو را به خودت بشناسم و رسوا گردي.»</span> Sat, 07 Mar 2015 18:45:00 GMT در «حياة الحيوان»، زير كلمه «كبك» آمده است كه: يكى از سران كُرد بر سفر? يكى از اميران، مهمان شد و بر آن سفره، دو كبك بريان نهاده بود. كُرد، كبكها را نگريست و خنديد. و چون امير از سبب خنده اش پرسيد، گفت: به روزگار جوانى بر سوداگرى، راه زدم، و چون خواستم كه او را بكشم، زارى كرد. اما زارى او بى فايده بود. آن مرد، چون مرا مصمم به كشتن خويش ديد، به دو كبك كه در كوه بودند، روى آورد و گفت: « http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9197030/ <span class="mb">در «حياة الحيوان»، زير كلمه «كبك» آمده است كه: يكى از سران كُرد بر سفر? يكى از اميران، مهمان شد و بر آن سفره، دو كبك بريان نهاده بود. كُرد، كبكها را نگريست و خنديد. و چون امير از سبب خنده اش پرسيد، گفت: به روزگار جوانى بر سوداگرى، راه زدم، و چون خواستم كه او را بكشم، زارى كرد. اما زارى او بى فايده بود. آن مرد، چون مرا مصمم به كشتن خويش ديد، به دو كبك كه در كوه بودند، روى آورد و گفت: «</span> Sat, 07 Mar 2015 17:37:00 GMT در هنگامه جنگ ايران و عراق، مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني در جبهه بعنوان يک بسيجي، لباس رزم پوشيده و در سنگر حق عليه باطل مي جنگيدند. يک روز در واحد ادوات، خمپاره 120، ايشان 14 گلوله شليک ميکنند بنام چهارده معصوم (عليهم السّلام) که به ترتيب گلوله ها را از نام مبارک پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) شروع و به نام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ختم مي کنند. http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9197017/ <span class="mb">در هنگامه جنگ ايران و عراق، مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني در جبهه بعنوان يک بسيجي، لباس رزم پوشيده و در سنگر حق عليه باطل مي جنگيدند. يک روز در واحد ادوات، خمپاره 120، ايشان 14 گلوله شليک ميکنند بنام چهارده معصوم (عليهم السّلام) که به ترتيب گلوله ها را از نام مبارک پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) شروع و به نام حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ختم مي کنند.</span> Sat, 07 Mar 2015 17:29:00 GMT ملاعلي همداني خدمت حاج شيخ حسنعلي نخودکي رسيد و تقاضاي موعظه کرد. شيخ فرمود: مرنج و مرنجان! ملا علي عرض کرد: مرنجان راحت است، اما مرنج را چکار کنيم؟ شيخ فرمودند: خودت را کسي ندان! http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9197016/ <span class="mb">ملاعلي همداني خدمت حاج شيخ حسنعلي نخودکي رسيد و تقاضاي موعظه کرد. شيخ فرمود: مرنج و مرنجان! ملا علي عرض کرد: مرنجان راحت است، اما مرنج را چکار کنيم؟ شيخ فرمودند: خودت را کسي ندان!</span> Sat, 07 Mar 2015 17:28:00 GMT گر زنت روزي ازت پرسيد منو چندتا دوست داري ؟؟!!! بگو : . . . . . . . . . . . . اندازه يک کيلو خاکشير ! اينا بيکارن ميرن ميشمارن!! چند روزي آرامش داري... http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9193509/ <span class="mb">گر زنت روزي ازت پرسيد منو چندتا دوست داري ؟؟!!! بگو : . . . . . . . . . . . . اندازه يک کيلو خاکشير ! اينا بيکارن ميرن ميشمارن!! چند روزي آرامش داري...</span> Thu, 05 Mar 2015 17:46:00 GMT ترک کردن آسان ف?سبوک ، وايبر , واتساپ , ?ين ، تانگو … بدون درد و خماري بازگشت به زندگ? 100 % تضمينى کام?ً گياهى بدون عوارض جانبى و بدون بازگشت با گوشى هاى نوکيا 1100 چراغ قوه دار به آغوش گرم خانواده برگرد?د !!! http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9193530/ <span class="mb">ترک کردن آسان ف?سبوک ، وايبر , واتساپ , ?ين ، تانگو … بدون درد و خماري بازگشت به زندگ? 100 % تضمينى کام?ً گياهى بدون عوارض جانبى و بدون بازگشت با گوشى هاى نوکيا 1100 چراغ قوه دار به آغوش گرم خانواده برگرد?د !!!</span> Thu, 05 Mar 2015 18:02:00 GMT هاتفي از گوشه ميخانه دوش // گفت ببخشند گنه مي بنوش لطف الهي بکند کار خويش // مژده رحمت برساند سروش اين خرد خام به ميخانه بر // تا مي لعل آوردش خون به جوش گر چه وصالش نه به کوشش دهند // هر قدر اي دل که تواني بکوش لطف خدا بيشتر از جرم ماست // نکته سربسته چه داني خموش http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9193317/ <span class="mb">هاتفي از گوشه ميخانه دوش // گفت ببخشند گنه مي بنوش لطف الهي بکند کار خويش // مژده رحمت برساند سروش اين خرد خام به ميخانه بر // تا مي لعل آوردش خون به جوش گر چه وصالش نه به کوشش دهند // هر قدر اي دل که تواني بکوش لطف خدا بيشتر از جرم ماست // نکته سربسته چه داني خموش</span> Thu, 05 Mar 2015 16:04:00 GMT چون وا نمي کني گره اي،خود گره مباش ........ ابرو گشاده باش،اگر دستت گشاده نيست ((صائب تبريزي)) http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9193376/ <span class="mb">چون وا نمي کني گره اي،خود گره مباش ........ ابرو گشاده باش،اگر دستت گشاده نيست ((صائب تبريزي))</span> Thu, 05 Mar 2015 16:40:00 GMT اي چراغ خانه ام سو سو نزن مرغ حقّم ناله ي کو کو نزن حال که دستت شکسته لا اقل چند روزي خانه را جارو نزن اي جوان نيمه جان پيرم نکن زير چادر دست بر پهلو نزن چند روزي هم اگر شد دست بر زخم هاي گوشه ي ابرو نزن يا دگر در پيش پايم پا نشو يا دگر پيش علي زانو نزن خواستي برخيزي از بستر بگو يا که بر ديوار خانه رو نزن اي همه دار و ندار بو تراب اي چراغ خانه ام سو سو نزن http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9191269/ <span class="mb">اي چراغ خانه ام سو سو نزن مرغ حقّم ناله ي کو کو نزن حال که دستت شکسته لا اقل چند روزي خانه را جارو نزن اي جوان نيمه جان پيرم نکن زير چادر دست بر پهلو نزن چند روزي هم اگر شد دست بر زخم هاي گوشه ي ابرو نزن يا دگر در پيش پايم پا نشو يا دگر پيش علي زانو نزن خواستي برخيزي از بستر بگو يا که بر ديوار خانه رو نزن اي همه دار و ندار بو تراب اي چراغ خانه ام سو سو نزن</span> Wed, 04 Mar 2015 16:05:00 GMT اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9191394/ <span class="mb">اسماء لحظه‏اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى‏ترين كسى كه زنان حمل او را عهده‏دار شدند، اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ‏هاى زمين پاى گذارده، اى دختر كسى كه به پروردگارش به فاصله دو تير كمان و يا كمتر نزديك شد، اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و</span> Wed, 04 Mar 2015 17:51:00 GMT نقل علامه مجلسى از زبان عمر علامه مجلسى عهدنامه‏اى از خليفه دوم براى معاويه در بحارالانوار آورده كه ماجراى خود را با زهرا عليهاالسلام در آن حكايت كرده است. (1) از جمله در آن آمده: «به خانه على آمدم تا مگر او را به زبانى بيرون كشم. كنيزك فضّه كه به او گفتم: به على بگو براى بيعت با ابوبكر بيرون آيد كه مسلمانان بر خلافت او اجماع كرده‏اند; گفت: اميرالمؤمنين مشغول است. گفتم: http://mammad64.parsiblog.com/Feeds/9191283/ <span class="mb">نقل علامه مجلسى از زبان عمر علامه مجلسى عهدنامه‏اى از خليفه دوم براى معاويه در بحارالانوار آورده كه ماجراى خود را با زهرا عليهاالسلام در آن حكايت كرده است. (1) از جمله در آن آمده: «به خانه على آمدم تا مگر او را به زبانى بيرون كشم. كنيزك فضّه كه به او گفتم: به على بگو براى بيعت با ابوبكر بيرون آيد كه مسلمانان بر خلافت او اجماع كرده‏اند; گفت: اميرالمؤمنين مشغول است. گفتم:</span> Wed, 04 Mar 2015 16:20:00 GMT